بسم الله

آیت‌الله شیخ محمد مومن قمی فقه‌دانِ توانا و صاحب‌رای یکی دو روز پیش درگذشت. عضو مجلس خبرگان رهبری و عضو دیرینِ شورای نگهبان بود. دروس خارج او از رادیو معارف پخش می‌شد و گاه شنوای آن بودم. بیانی رسا، مسلط و پُرانگیزه داشت.

اخیراً مستندی با عنوان "بهتان" از سوی یک شبکه‌ی تلویزیونی وابسته به دولت انگلیس (بی‌بی‌سی فارسی) پخش شد که در آن تهمت نادرستی به آیت‌الله مومن قمی نسبت داده شد. دو نفر از مدعیان روشنفکری دینی (عبدالکریم سروش و محسن کدیور) با لفاظی و طنازی و ناجوانمردی، میاندار و آتش‌بیارِ این تهمت‌افکنی شدند.

یکمینِ این دو پیش از این در جای دیگری چنین نوشته:
"فقیهی چون آیت‌الله محمد مومن، عضو فقهای شورای نگهبان صریحاً فتوا می‌دهد که جائز بل راجح است که به بددینان و بدعت‌گذاران تهمت و لواط بزنیم تا از میدان به در روند و از شرّشان آسوده شویم."

آیت‌الله مومن در کتاب مبانی تحریرالوسیله (ج۲ کتاب الحدود) در مقام بحث در خصوص نقل و نقدِ آراء متخالف در باب معنای حدیثی چالش‌انگیز و پُراختلاف از کتاب کافی (حدیث مشهورِ مباهته)، چنین نوشته است:

واژه‌ی "باهتوهم"، چنانچه به مباهته (بهتان زدن) تفسیر شود می‌تواند به‌معنای ترغیب به تهمت و دروغ باشد که شامل نسبت و لواط هم می‌شود. اما چنین معنایی از واژه‌ی "باهتوهم" مسلّم نیست. می‌توان این واژه را چنین معنا کرد: با دلایل روشن و قاطع آنان را نسبت به بطلان سخنشان مبهوت نمایید. چنان‌که در قرآن هم همین معنا آمده است:  فبُهِتَ الذی کَفَر (پس آن کس که کفر ورزیده بود، مبهوت ماند). (بقره، ۲۵۸)
حاصل روایت: سخن بر سر افشای درون افراد است (با ابطال دلایلشان). یعنی باید کافران را با بیان دلایل روشن در ابطال سخنشان بهت زده کرد. به این معنا دلیلی برای نسبت دروغ و ناراست وجود ندارد؛ بلکه محکم و استوار، عمومیتِ حرمتِ نسبت دروغ و وم اجرای حد بر کسی است که نسبت دروغ می‌دهد.
(متن عربیِ این عبارات را در تصویر پیوست ببینید.)

در ادامه هم چنین می‌نویسد:
ممکن است گفته شود: .اطلاق روایت مقتضی جواز بلکه رجحان قذف کسی است که معلوم‌الکذب است و بدین ترتیب، اطلاق دلایل حرمت قذف، مقید شود. البته خداوند حقایق احکام را می‌داند (و من نمی‌دانم).

چند نکته:
۱. نویسنده نه‌تنها چنین دیدگاهی ندارد، بلکه این دیدگاه را نقد و نفی هم می‌کند.

۲. نویسنده به‌هیچ‌روی در مقام افتاء نبوده و در پایان هم اعلام بی‌اطلاعی کرده است.

۳. نویسنده هیچ‌جا نگفته است: "جائز بل راجح است به بددینان و بدعت‌گذاران تهمت و لواط بزنیم تا از میدان به در روند و از شرّشان آسوده شویم"!

۴. بحث کاملاً علمی بوده آن هم در یک کتاب تخصصی و با طرح و نقد دقیقِ آراء مختلف. این رویکرد نه‌تنها نادرست نیست که هم دقیق است هم روشمند هم اخلاقی و هم متعهدانه.

۵. پُرواضح است که چنین نسبتی به نویسنده، عین بهتان و تهمت و نسبتِ ناراست و دروغ بوده و منتهای بی‌اخلاقی و بی‌ادبی است. برای اغراض ی چنین عمل زشتی را مرتکب شدن، عین بر باد دادنِ انصاف و وجدان و آخرتِ خویش است.

و العیاذ بالله!

توضیح: متن کپی است.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها